تاریخ تطور (تحول و دگرگونی) میدان نبرد بشر را میتوان به گونههای مختلفی تقسیم بندی کرد. کلانترین آنها یک تقسیمبندی سهگانه است: نبرد در عصر کشاورزی، نبرد در دوران صنعتی و نبرد در دنیای پساصنعتی یا عصر اطلاعات. ویژگی نبرد در عصر کشاورزی، برد و قدرت انهدام پایین سلاحها و محدودیت بسیج و سازماندهی نیرو و تدارکات بود.
جنگ دوران صنعتی را میتوان از معکوس کردن همین مولفهها شناخت. جنگ دوران صنعتی نیاز به بسیج تمام نیروها و امکانات یک جامعه داشت. این کار را برای نخستین بار و زمانی که هنوز هفت یا هشت دهه تا همهگیر شدن آن باقی بود، فرانسویان پس از انقلاب 1789 و دوران ناپلئون انجام دادند. شعار مشهور "شهروندان مسلح شوید" آغازگر دوران تاریخی تازهای بود که عدم تمرکز و پراکندگی دوران فئودالی، دولتها را در بسیج تمام امکانات کشور محدود نمیکرد. این موضوع به قدری تعیینکننده شد که در سالهای منتهی به جنگ اول جهانی، بسیج عمومی قوا تقریبا مترادف با آغاز جنگ گردید.
عامل مهمتر اما انقلاب شگرف و حیرتانگیزی بود که در برد، سرعت و قدرت انهدام سلاحها رخ داده بود. اوج نبرد عصر صنعتی را در جنگ جهانی دوم میتوان مشاهده کرد. آنجا که رکورد فراوانی تمام اجزای نبرد شکسته شد: تعداد نفرات، تعداد توپ ها، حجم تدارکات، تعداد تانکها و...همچنین تعداد تلفات و میزان ویرانی شهرها، گرچه برد و مریران گری سلاح ها و گلوله ها بسیار افزایش یافته بود اما مکانیسم پرتاب و دقت آنها وابسته به چشم و دست سرباز یا خلبان یا راننده تانکی بود که در شرایط پر اضطراب نبرد آنها را شلیک میکرد.
در واقع جنگ بسیار پرخرج و ویرانگر عصر صنعتی ریشه در طبیعت جنگافزارهای بالستیک داشت. جنگ افزارهایی که برای پرتاب دقیق به حواس و عملکرد اعصاب/ارگانیسم انسان متکیاند و پس از پرتاب گلولهها یا بمبها نمیتوان مسیرشان را تغییر داد. بنابراین احتمال اصابت تیرها و توپها به هدفشان بسیار ضعیف بود. تنها راهی که باقی میماند این بود که میدان جنگ را مملو از گلوله و بمب و خمپاره کنند و این یعنی تعداد سرسام آوری سرباز، اسلحه و تجهیزات که به معنی نیاز به مقادیر عظیمی خوراک، سوخت و مهمات است و تعداد بسیار زیادی کارگر و خدمه که اینها را تولید و کار جابهجایی آنها به پشت جبهه را انجام دهند. در این شرایط هیچ چیز جز بسیج عمومی نمیتوانست ضامن پیروزی باشد. لازمه پیروزی هم نه فقط جنگیدن با لشکریان دشمن در میدان نبرد، بلکه شکستن کمر جامعه دشمن، نابود کردن صنایع و زیرساخت و شهرهایش و تحلیل بردن توانش بود تا نتواند نیازهای گسترده لشکریانی را که به جنگ فرستاده برآورده کند.
اما از اواسط دهه شصت میلادی تکنولوژی نظامی به مسیر کاملا جدیدی قدم گذاشت. آمریکا که نسبتا کم جمعیت و به سبب فاصلهاش از میدان های نبرد، گسیل تعداد زیادی سرباز به نقاط دوردست برایش دشوار بود، شروع به توسعه فنآوریهایی کرد که بتواند نیاز به سربازان بی شمار را کاهش دهد. از سوی دیگر بمب اتمی حد نهایی فنآوری نظامی عصر صنعتی را آشکار کرده بود. افزایش قدرت انهدام دیگر نه راهگشا، بلکه پدیدآورنده بنبست بود. برتری نظامی آرامش بخش بر پایه سلاحهای هستهای ناممکن بود. در اینجا انقلاب اطلاعات و فنآوری کامپیوتر و الکترونیک راه جدیدی گشود. در اواخر دهه شصت مهمات هوشمند به شکلی بسیار محدود و ابتدایی در جنگ ویتنام به کار رفتند. کسی هنوز متوجه عمق تحولی که پیشرفت این سلاح ها میتواند ایجاد کند نبود.
در اواسط دهه هفتاد یک مرکز تحقیقاتی ویژه در پنتگون موسوم به ترادوک کار طراحی شیوه نوینی از نبرد را آغاز کرد. این مرکز همچنین به طراحی مختصات سلاح های جدیدی پرداخت که لازمه شیوه جدید نبرد بود. هدف اصلی طراحی شیوهای از رزم بود که به مدد برتری تکنولوژیک و تاکتیکی امکان پیروزی یک نیروی نسبتا کوچک را بر نیرویی پر شمار فراهم آورد. ویژگی اساسی این نبرد جدید، تکیه بر مهمات هوشمند یا هدایت دقیق بود، مهماتی که میشد پس از شلیک آنها را هدایت کرد. مشخص بود که با این سلاح تعداد شلیکها بسیار کاهش خواهد یافت. اگرچه فنآوری مورد نیاز بسیار گرانتر بود، اما این هزینه از طریق کاهش چشمگیری که به تدریج در تعداد سربازان و حجم مهمات و تدارکات و...رخ میداد، جبران میگردید. انقلاب اطلاعاتی که در سلاحهای جدیدی چون ماهوارهها، آواکسها و انواع حسگرها و اخلالگرهای پیچیده الکترونیک، تجلی یافتهبود، طراحی جنگ جدید شبکهمحور را ممکن ساخته بود.
سادهترین تعریف جنگ شبکه محور این است: روا نداشتن اطلاعات به دشمن از طریق پنهانکاری تکنولوژیک، اخلال الکترونیکی و حمله به مراکز فرماندهی و کنترل و از سوی دیگر توزیع تمامی اطلاعات مفید میان نیروهای خودی. قدرت هوایی اساس این نبرد جدید بود. سرهنگ جان واردن افسر نیروی هوایی آمریکا در کتابی که در دهه هشتاد نگاشت توضیح داد که چگونه بر پایه فنآوری جدید نیروی هوایی میتواند با انهدام مراکز ثقل دشمن، ارتش آن را به کلی شکست دهد، پیش از آنکه نیروی زمینی خودی وارد عمل شود. فنآوری جدید چشمان نیروی خودی را بسیار بیناتر، دست حملهور او را بسیار درازتر و در عوض دست دشمن را بسیار کوتاه و چشمان او را نابینا میکرد.
نسخه مقدماتی جنگ عصر اطلاعات در نبرد دره بقاع در سال 1982 و عملیات آزادسازی کویت در سال 1991 پدیدار شد. جنگ دره بقاع و تهاجم هوایی یک روزه به لیبی در سال 1986 دو نمونه کوچک بودند که تنها برخی از اجزا شیوه نبرد جدید را نشان میدادند. ویژگی جدید این دو عملیات از کار انداختن یا نابودی قدرت هوایی و دفاع هوایی دشمن در نخستین ساعات نبرد بود. یعنی کاری که در جنگ جهانی دوم دو یا سه سال طول کشید و هزاران هواپیما و خلبان تلفات گرفت.
در عملیات حمله به لیبی هواپیماهای جنگ الکترونیک ای-6 پراولر با شلیک 40 موشک ضد رادار، چهل دیش رادار اصلی سیستمهای موشک زمین به هوای لیبی را منهدم کرده و آسمان لیبی و پایتخت آن را برای بمبافکنهای اف-111 امن نمودند. در نبرد دره بقاع اسرائیلی ها با بهره گیری از رادارهای بزرگ پرنده یعنی آواکس ها که نخستین بار در یک نبرد واقعی بکار میرفتند و همچنین دو سلاح جدید دیگر یعنی سیستم اخلال الکترونیک و موشک ضد رادار ظرف چند ساعت 19 سکوی موشک سام-6 سوری را منهدم کرده و از طریق تور الکترونیک-رهگیری که آواکس ها در همکاری با اف-15 ها بر سراسر میدان نبرد گسترده بودند، 80 فروند از پیشرفته ترین جنگندههای سوریه را ظرف دو روز سرنگون کردند. بخش عمدهای از این جنگندهها به محض برخاستن از باند هدف قرار گرفتند.
در جنگ کویت آنطور که گفتگوهای ضبط شده صدام و ژنرال هایش نشان می دهد، تصور او از حمله آمریکا و متحدین چیزی شبیه عملیات نورماندی 1944 بود. او گمان می کرد پس از چند ساعت بمباران و آتش توپخانه کشتیها، دهها هزار تفنگدار دریایی آمریکا در عملیات دریا به ساحل به مواضع عراقی ها در کویت حملهور خواهند شد و عراقیها از طریق موانع مستحکم چند لایه و آتش شدید توپخانه و مسلسل آنقدر از آنها تلفات خواهند گرفت که افکار عمومی و دولت آمریکا را به توقف جنگ وادار کند. ارتش عراق در آن زمان نزدیک به 5000 تانک و 700 هواپیمای جنگی داشت و پدافند هوایی آن یکی از نیرومندترین و پر حجم ترین شبکه های پدافندی در جهان بود. ارتش عراق با معیارهای جنگ عصر صنعتی یکی از نیرومندترین ارتشهای جهان و بدون تردید نیرومندترین ارتش جهان سوم بود.
صدام حسین متوجه نبود که با سیستم جنگی نوین متشکل از انواع جدیدی از جنگافزار مواجه خواهد بود. سیستمی که از یک کار تیمی پیچیده و مرحله بندی شده میان ماهوارهها، آواکس ها، هواپیماهای تخصصی جنگ الکترونیک، بمبافکنهای نامرئی اف-117، موشکهای کروز توماهاوک با برد بیش از دو هزار کیلومتر و ضریب خطای زیر 15 متر، بمبهای هوشمند و موشکهای ضد رادار تشکیل شده شده بود. تقریبا تمام این جنگافزارها برای نخستین بار در یک جنگ واقعی بهکار میرفتند.
نبرد هوایی آمریکا و متحدان در چهار مرحله برنامه ریزی شده بود. مرحله اول شامل نابودی هرنوع توان نبرد هوایی عراق اعم از دفاعی و تهاجمی و نیز نابودی و ازهم گسیختن ساختار فرماندهی ملی، ارتباطات و کنترل عراق بود. در مرحله اول از پیشرفته ترین و جدیدترین سلاح ها استفاده شد: موشکهای تاماهاوک که از جایی دور از دسترس پدافند عراق شلیک می شدند و در ارتفاع پایین خارج از دسترس رادارها حدود 2 هزار کیلومتر پرواز کرده و هدف ها را با دقت بی سابقه هدف قرار میدادند، بمبهای هوشمند و موشکهای هواپرتاب هدایت دقیق و بمبافکنهای پنهانکار اف-117 که در روزهای اول برای بمباران بغداد که پدافند بسیار نیرومندی داشت، تنها از این هواپیماها استفاده شد. بمبهای هوشمند و موشکهای هدایت دقیق هواپیماهای نیروی هوایی عراق را درون پناهگاههای بتونی که صدها میلیون دلار هزینه ساختشان شده بود، هدف قرار داده و منهدم میکردند و تور الکترونیک پهن شده توسط ماهواره، آواکس، هواپیماهای جنگ الکترونیک و رهگیرها، هر هواپیمای عراقی را به محض اینکه از زمین بلند میشد، با قدرت از میدان نبرد به بیرون پرتاب می کردند. اف-15ها در دوروز اول 38 جنگنده عراقی را سرنگون کردند و 130 جنگنده عراقی برای فرار از انهدام محتوم به ایران فرار کردند.
آخرین اهداف مرحله اول دکلهای تولید برق، شبکه ترابری و صنایع نفت بود. مرحله دوم نبرد هوایی مربوط به انهدام پدافند هوایی تاکتیکی مستقر در صحنه عملیاتی کویت بود. در مرحله سوم، نبرد هوایی قرار بود ارتباط واحدهای ارتش عراق مستقر در کویت را با منابع تدارکاتی و کنترلیاش در خاک عراق قطع نماید. تا پایان مرحله سوم که حدود چهل روز طول کشید، نیروی زمینی هنوز وارد میدان نشده بود و در نهایت در مرحله چهارم نیروی هوایی با هماهنگی تنگاتنگ با نیروی زمینی ماموریت انهدام واحدهای باقیمانده ارتش عراق در خاک کویت را به انجام میرساندند.
جنگ کویت تنها آغاز راه جنگ شبکهمحور بود. هنوز کمتر از بیست درصد بمب ها و مهمات شلیک شده، مهمات هوشمندی بودند که پس از پرتاب می شد، مسیرشان را تغییر داد. هنوز ماهوارهها صرفا با میانجی مرکز کنترل و مدیریت اطلاعات مستقر در زمین یا هوا با جنگافزارها و گلولههای پرتاب شده ارتباط داشتند و هنوز برخی از نیروها همچون توپخانه و پیاده نظام همچنان با تجهیزات و قواعد جنگی عصر صنعتی عمل میکردند و گلولهها و مهمات پرتابی هنوز از مواد جامد تشکیل میشدند نه انرژی مستقیم.