تفاوت سامانه‌های نظامی روسی و آمریکایی

روسیه و آمریکا دو کشور اصلی و محوری در حوزه صنعت هوایی، فضایی و تسلیحات موشکی و پدافندی هستند. این دو کشور تنها کشورهایی هستند که با اطمینان می‌توان گفت قادرند تمام چرخه عمر کلیه سامانه‌های هوافضایی را در داخل خود و مستقل از خارج پیاده‌سازی کنند. هر یک از این دو کشور در حوزه‌هایی جلوتر و در زمینه‌هایی عقب‌تر از طرف مقابل قرار دارند. محصولات این دو قطب با وجود ماموریت‌های یکسانی که انجام می‌دهند، تفاوت‌های ساختاری و عملکردی زیادی دارند. این تفاوت‌ها ریشه در دو مکتب متفاوت مهندسی دارد. این نوشتار تلاش کرده است بستری را برای قضاوت در مورد وجوه تفاوت سامانه‌های شرقی و غربی ایجاد نماید.  

در بین کسانی که سری در اخبار و اطلاعات حوزه فضایی و موشکی دارند، نقل تاریخی معروفی وجود دارد از تفاوت مهندسی روسی و مهندسی آمریکایی. معروف است که یکی از مشکلات مهم فضانوردان در سال‌های اولیه عصر فضا، عدم کارایی «خودکار» یا «خودنویس» (به‌دلیل کارکرد متفاوت نیروی جاذبه در مدار زمین) بوده است. آمریکایی‌ها پس از صرف کلی هزینه و زمان خودکار فضایی را طراحی کرده و تولید می‌کنند که جوهر را به نوک خودکار با فشار تزریق می‌کند؛ اما روس‌ها راه دیگری برمی‌گزینند: استفاده از مداد!

این روایت تاریخی (فارغ از جزئیات آن) انعکاسی ساده از دو روش و دیدگاه مهندسی در شرق و غرب جهان فناوری پیشرفته است که قدمتی به اندازه تاریخ ظهور صنایع پیشرفته‌ای چون هوافضا دارد. اما به واقع چه تفاوتی بین محصولات هوافضایی (اعم از موشکی، هوایی، فضایی و ...) وجود دارد؟ تا چه اندازه حرف و حدیث‌هایی که در مورد تفاوت‌های محصولات روسی و آمریکایی می‌شنویم درست است؟ آیا کیفیت و کارایی محصولات روسی در مقابل محصولات آمریکایی پایین‌تر است؟ آیا درست است که سامانه‌های روسی اغلب بر همتایان آمریکایی و غربی خود غلبه دارند و برخلاف ظاهرشان، عملکرد قوی‌تری دارند؟ آیا سامانه‌های آمریکایی قابل‌اطمینان‌تر و ایمن‌تر از محصولات و دستگاه‌های روسی هستند؟

پاسخ به این سؤالات چندان ساده نیست و نیازمند تحلیل و بررسی چندجانبه‌نگر دارد. تا قبل از جنگ جهانی دوم، صنعت هوافضا (هوایی) در کشورهای صنعتی و نیمه‌صنعتی آن دوران مانند: آمریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه، ایتالیا و روسیه شکل گرفته بود. پس از تحولات و رویدادهای جنگ جهانی دوم، صنعت هوافضای جهان (به مانند بسیاری دیگر از حوزه‌ها) حول دو قطبی شرق-غرب ادامه مسیر داد؛ شرق به محوریت شوروی و اقماریت چین و اروپای شرقی و غرب به محوریت آمریکا که اروپای غربی و ژاپن را زیر سایه خود گرفته بود. بنابراین در صنعت هوافضا دو نوع از محصولات مختلف در جهان ظاهر و عرضه شد که اگرچه یک کار انجام می‌دادند، اما ویژگی‌هایی متفاوتی را به نمایش می‌گذاشتند. جنگ سرد و عدم ارتباط و همکاری فناورانه مؤثر بین شرق و غرب در نیمه دوم قرن بیستم نیز باعث می‌شد «رقابت» جای «همکاری» را بگیرد و هر یک از طرفین بدون اطلاع از شیوه‌های کار طرف مقابل، توسعه سامانه‌های خود را پیش ببرند.


ریشه‌ تفاوت‌ها در کجاست؟

نگاه مهندسی روسی با نگاه مهندسی آمریکایی متفاوت است و این تفاوت به‌ویژه در صنعت هوافضا بیشتر از هر جای دیگری خودنمایی می‌کند. حجم فعالیت‌های آزمایشگاهی در صنعت هوافضای روسیه بیشتر از حجم آزمایش در آمریکاست. مهندسان روسی با رویکردهای تجربی‌تر و آزمایشگاهی‌تری تربیت می‌شوند. به عنوان نمونه با مقایسه‌ای ساده بین دو کتاب مرجع درسی روسی و آمریکایی در زمینه طراحی پیشرفته سازه‌های هوافضایی، حجم بالاتر روابط صددرصد «تجربی» در کتاب روسی در مقابل رویکردهای «تحلیلی» مرجع غربی خودنمایی می‌کند. مهندسی که مطابق روش روسی آموزش می‌بیند، می‌آموزد که چگونه خیل روابط تجربی آموخته خود را با موقعیت‌های مختلفی که در دفتر طراحی با آن‌ها مواجه می‌شود، تطبیق دهد. اما در روش آمریکایی تکیه بیشتری بر استنتاج از روابط و مدل‌سازی‌های ریاضی وجود دارد. مهندسان روسی در دوره‌های دانشگاهی درگیرانه‌تر با موضوعات ریز عملی صنعتی ارتباط پیدا می‌کنند، در حالی‌که در آمریکا و غرب دانشگاه بیشتر سعی دارد زیرساخت‌های ذهنی و علمی فرد را برای ورود به صنعت مهیا کند. به همین خاطر است که تنها در همین حوزه هوافضا، تعداد کتاب‌های منتشر شده در شوروی سابق و روسیه ده‌ها و شاید صدها برابر جهان غرب است. به لحاظ عناوین نیز کتب درسی فنی روسی موضوعات بسیار جزئی‌تر و متنوع‌تری را پوشش می‌دهند و مطالب و تجربیات قابل استفاده صنعتی در آن‌ها ارائه شده است؛ موضوعی که در کتب و نشریات غربی کمتر به چشم می‌خورد. مراکز دانشگاهی مطرح هوافضایی روسیه و اوکراین (مانند: مائی، خائی و . . .) هر کدام از حدود ده‌ها میلیون کتاب تخصصی را در خود جای داده‌اند که در عناوین گسترده اما در تیراژهای محدود (زیر 1000) به چاپ رسیده‌اند و مطالب آن‌ها نزدیک به نیازمندی‌های ملموس صنعتی است.

صنعت هوافضا، صنعتی گسترده و پیچیده است که از همکاری و کار سازمانی انواع و اقسام شبکه‌های انسانی، نرم‌افزاری و سخت‌افزاری ایجاد می‌شود. در صنعت هوافضای روسیه از دیرباز تاکنون دوگانه «دفاتر طراحی - کارخانجات ساخت» حاکم بوده است. در آمریکا - اگرچه دو مقوله ساخت و طراحی در مراکز مختلف و جداگانه‌ای پیگیری می‌شود- دوگانه‌ای به شکل آنچه که در روسیه رایج است، مرسوم نیست. در روسیه دفاتر طراحی بزرگ از یک طرف به کارخانجات و از طرف دیگر به حاکمیت و مراکز تصمیم‌ساز متصل هستند. قدرت دفاتر طراحی در روسیه بیشتر از خوشه‌های طراحی در صنعت هوافضای آمریکاست. در آمریکا موضوع «طراحی» بخشی از فرایند توسعه است و بنابراین دفاتر طراحی کوچک و بزرگ (تحت عنوان مراکز تحقیق و توسعه) در مراکز صنعتی هوافضایی و زیرمجموعه‌های آن‌ها شکل گرفته‌اند. 

در روسیه نقش افراد و سرطراحان پررنگ‌تر و بارزتر از آمریکاست. ده‌ها نام بزرگ و پرطمطراق در صنعت هوافضای روسیه طی چند ده سال گذشته مطرح بوده است. این افراد متخصصان قدیمی و کارکشته‌ای هستند که هم به لحاظ فنی و مهندسی سرآمد هستند و هم جایگاه مهمی در فرایندهای تصمیم‌سازی و مدیریتی دارند. نقش «فرد» در دفاتر طراحی و حتی کارخانجات روسیه بسیار پررنگ است. در مقابل در آمریکا این ساختارهای سازمانی و مدیریتی هستند که افراد را زیر چتر خود گرفته‌اند. به همین خاطر است که معادل اسامی بزرگی مانند گِلِشکو، چلومی، عیسایِف، توپولوف، میگویان، یانگل و . . . در صنعت هوافضای آمریکا (به‌ویژه در چند ده سال اخیر) کمتر شنیده می‌شوند. 

پدیده «طراحی برای» بیشتر ریشه در راهبردهای مهندسی آمریکایی دارد. «طراحی برای کیفیت»، «طراحی برای قابلیت اطمینان»، «طراحی برای ایمنی»، «طراحی برای صرفه اقتصادی»، «طراحی برای یکپارچه‌سازی»، «طراحی برای تعمیر و نگهداری» و ... مفاهیمی از این دست هستند که در صنعت هوافضای شوروی سابق به مفهوم رایج آمریکایی مطرح نبودند. البته این موضوع به آن معنا نیست که مفاهیمی چون کیفیت یا قابلیت اطمینان در سامانه‌های روسی جایی ندارند؛ بلکه چنین مفاهیمی به صورت مجزا و با تعریف آمریکایی مطرح نبوده‌اند. در واقع در معماری مهندسی روسی این مفاهیم در طول همدیگر قرار می‌گرفته‌اند و در رویکرد آمریکایی در عرض هم. خاصیت چیدمان عرضی این مفاهیم، این مزیت را ایجاد می‌کند که طراح می‌تواند با ایجاد تعادل بین آن‌ها، به سمت «طراحی بهینه» و «طراحی چندمنظوره» جهت‌گیری کند.

به هر حال در روسیه و آمریکا دو نگاه و درک متفاوت به مهندسی وجود دارد؛ تفاوتی که می‌تواند ریشه در موضوعات عمیق‌تر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داشته باشد. 

نتیجه این تفاوت‌ها چیست؟

قبل از اینکه وارد بحث نمودهای عینی تفاوت سامانه‌های روسی و آمریکایی شویم، شایسته اشاره است که در حوزه صنعت هوافضا، شوروی سابق و روسیه کنونی به لحاظ توان موشکی بالستیک، پرتابگر ماهواره و دستیابی و دسترسی به فضا همواره فاصله معناداری با آمریکا داشته است. روسیه تاکنون بیش از چهار برابر آمریکا پرتاب فضایی انجام داده است و در نرخ موفقیت هم از آمریکا جلوتر است. زرادخانه موشکی بالستیک روسیه نیز به لحاظ تعداد دو الی سه برابر آمریکاست. به لحاظ توان پدافندی هم دو کشور برتری محسوسی نسبت به یکدیگر ندارند. اما در حوزه فناوری هوایی (چه نظامی و چه غیرنظامی) آمریکا در کلیت موضوع به طرز آشکاری بر روسیه و حتی شوروی سابق برتری داشته و دارد.

سامانه‌های هوافضایی روسی و آمریکایی تفاوت‌های ظاهری و عملکردی با همدیگر دارند. تنوع سامانه‌های هوافضایی در روسیه (در اغلب حوزه‌ها) بیشتر از آمریکاست. با تورقی ساده در بین کتاب‌های سالیانه مؤسسه آی‌اِچ‌اِس موسوم به جِینز (بویژه در سال‌های گذشته) به جرات می‌توان گفت که روسیه انواع متنوع‌تری از سامانه‌های بالستیکی، پدافندی، فضایی و حتی هوایی را در تاریخ صد سال گذشته خود توسعه داده است.

ریزه‌کاری‌ها و ابداعات مهندسی در سامانه‌های روسی بیشتر به چشم می‌خورد؛ البته ابداعات و ریزه‌کاری‌هایی که لزوماً به کاهش هزینه یا افزایش کارایی منجر نمی‌شوند. وزن سازه‌های روسی اغلب از سازه‌ها و سامانه‌های مشابه آمریکایی بیشتر است. اما در عوض همواره موتورهای پرقدرت‌تری را در فهرست سامانه‌های پیشرانش روسی می‌توان یافت. افزایش قدرت رانش موتورها راه در دسترس‌تر مهندسان شوروی سابق برای غلبه بر وزن و نیروهای بازدارنده بوده است؛ در حالی‌که آمریکایی‌ها وقت و هزینه بیشتری در راه کاهش وزن سازه‌ها و سامانه‌ها و کاهش و بهینه‌سازی نیروی پسا صرف کرده‌اند. البته این بدان معنا نیست که مهندسی روسی فاقد توانایی برای چنین رویکردهایی است؛ بلکه چنین موضوعی بیشتر بازتابگر راهبردهای کلان شوروی سابق در تقابل با آمریکا و رسیدن به هدف - به هر قیمتی و در حداقل زمان ممکن- است.  

آمریکایی‌ها بیشتر و بهتر از روس‌ها در فناوری میکروالکترونیک و ریزتراشه پیشرفت کردند و همین مسئله باعث ایجاد یک جهش در فناوری آمریکایی در اواخر دهه 60 و دهه 70 شد. بسیاری از تحلیلگران همین پیشرفت را عامل اصلی پیشی گرفتن آمریکا در فرستادن انسان به ماه و ناکامی بزرگ شوروی می‌دانند.

اهمیت مواردی از قبیل آموزش، خدمات پس از عرضه، قابلیت تطبیق پذیری، قابلیت کاربری آسان، قابلیت تعمیر و نگهداری آسان و . . . در سامانه‌های هوافضایی و تسلیحات موشکی، کمتر از نفس سامانه و توان عملکردی آن نیست. این‌ها مواردی هستند که در محصولات شوروی سابق (لااقل در نمونه‌های صادراتی) همواره مورد نقد مشتریان محصولات روسی بوده‌اند. البته در ده سال اخیر رفته رفته سامانه‌های روسی سطح بالاتری از کیفیت، ایمنی، قابلیت تعمیر، کوچک‌سازی و . . . را تجربه کرده‌اند. روس‌ها همواره سعی داشته‌اند مشتریان تسلیحاتی خود را به خرید موشک‌های قدیمی خود قانع کرده و از در اختیار قرار دادن سامانه‌های روز خود تا جایی که امکان دارد، خودداری کنند. روسیه در حال حاضر با مشکل عدم به روزرسانی زیرساخت‌های صنایع پیشرفته خود روبه‌روست که البته میراث دوران فروپاشی و ده سال پس از آن است.    

تفاوت سطح «ایمنی» از دیگر مقولاتی است که همواره در مقایسه بین سامانه‌های هوافضایی روسی و آمریکایی مطرح بوده که البته سامانه‌های روسی متهم به سطح پایین‌تر ایمنی بوده‌اند. اما به واقع سطح ایمنی پایین‌تر محصولات روسی مبنایی جز تبلیغات ندارد. در حوزه فضایی، سامانه‌های آمریکایی طی نزدیک به سی سال گذشته، 14 فضانورد را به کشتن داده‌اند؛ در حالی‌که آمار تلفات فضانوردانی که با استفاده از سایوز طی 40 سال گذشته به فضا رفته‌اند، «صفر» است. حتی درصد موفقیت پرتاب‌های فضایی غیرسرنشیندار روسیه نیز در طول تاریخ بسیار بالاتر از آمریکاست. در زمینه صنعت هوایی نیز متهم کردن محصولات روسی به ایمنی پایینتر مبنای فنی ندارد. اصولاً ایمنی در صنعت هوایی یک موضوع چند بعدی است و موارد متعددی نظیر: نیروی انسانی، شرایط محیطی، آموزش و . . . در آن دخیل هستند و لذا بیان اینکه مثلاً فلان هواپیما از فلان هواپیما ایمن‌تر است، خواستگاه فنی ندارد. تا همین چند سال پیش آمار سوانح هوایی هواپیمای بوئینگ-727 در مقایسه با هواپیمای توپولوف-154 (به نسبت نرخ تولید و میزان پرواز) بیشتر بود.


کدام بهتر است؟

مقایسه سامانه‌های روسی و آمریکایی کار ساده‌ای نیست. این سامانه‌ها هر کدام نقاط ضعف و قوت خود را دارند. همان‌طور که سامانه‌های آمریکایی در مواردی برتری دارند، سامانه‌های روسی در بسیاری حوزه‌ها جلوترند. مهندسی هوافضای روسی و آمریکایی در طول تاریخ پابه‌پای هم رشد کرده‌اند. هرگاه روس‌ها سامانه آفندی جدیدی عرضه کرده‌اند، در طرف مقابل آمریکایی‌ها سامانه‌های پدافندی خود را مطابق با تهدید جدید تغییر داده‌اند و بالعکس. بسیاری از نقاط ضعفی که در برخی حوزه‌های فناوری روسیه یا حتی آمریکا دیده می‌شود، ریشه در راهبردهای کلان متفاوت مدیرتی و حاکمیتی این کشورها دارد؛ نه در توانایی یا نارسایی‌های فنی و مهندسی. به عنوان نمونه برتری بالستیکی روسیه و یا برتری هوایی آمریکا بیش از آنکه منشاء فنی و مهندسی داشته باشد، ریشه در راهبردهای کلان نظامی دو کشور دارد.  

باید منتظر بود و دید که آیا قدرت‌های نوظهوری چون: چین، هند، برزیل و کره‌جنوبی می‌توانند در آینده، مکتب مهندسی جدیدی را به دنیا عرضه کنند؟ اما به هر حال اگر بخواهیم تفاوت مهندسی هوافضایی روسیه و آمریکا را بسنجیم، شاید همان مثال «خودکار آمریکایی» و «مداد روسی» گویای عمق مطلب باشد!